زخم زدن
زخمی کردن
خستن
نباید بر او زخم راندن به تیغ
کز آهن نگردد پراکنده میغ
✏ �نظامی�
زخمی کردن
خستن
نباید بر او زخم راندن به تیغ
کز آهن نگردد پراکنده میغ
✏ �نظامی�
زخم راندن ؛ ضربه زدن. تیغ زدن. فارسی تازه و مختار شیخ العارفین است و مشهور تیغ راندن است. ( از آنندراج ) ( ارمغان ) :
ز ابرو زخمها بر تارک تیغ قدر رانده
بمژگان زخمها در سینه تیر قضا کرده.
حزین اصفهانی ( از ارمغان آصفی و آنندراج ) .
ز ابرو زخمها بر تارک تیغ قدر رانده
بمژگان زخمها در سینه تیر قضا کرده.
حزین اصفهانی ( از ارمغان آصفی و آنندراج ) .