زخم دار
مترادف زخم دار: افگار، جریح، زخمناک، زخمی، مجروح، مصدوم، مضروب
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - مجدوح . ۲ - مضروب .
فرهنگ عمید
مترادف ها
ریش، زخمی، ریشناک، قرحهای، زخم دار، قرحه دار
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید