بگرفتندمرو را در حال
کرد ازو میر زخم خورده سوال.
سنائی ( حدیقه ).
بسکه در خاک تندرستان رادفن کردیم و زخم خورده نمرد.
سعدی ( گلستان ).
غم نیست زخم خورده راه خدایرادردی چه خوش بود که حبیبش کند دوا.
سعدی.
ناگهان ناله ای شنید از دورکآمد از زخم خورده رنجور.
نظامی.
غلطید چو آب خسته کرده پیچید چو مار زخم خورده.
نظامی.