دیکشنری
مترجم
بپرس
زخم انداختن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
زخم انداختن. [ زَ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) خسته کردن. زخم افکندن. رجوع به زخم شود.
فرهنگ فارسی
خسته کردن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها