زخم افکندن

لغت نامه دهخدا

زخم افکندن. [ زَ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خسته و مجروح کردن. زخم انداختن. رجوع به زخم شود.

فرهنگ فارسی

خسته و مجروح کردن زخم انداختن

پیشنهاد کاربران

زخم افکندن ؛ خسته و مجروح کردن. ( آنندراج ) . زخم انداختن. ( بهار عجم ) :
کی به شود به مرهم زنگار آسمان
زخمی که ما به دل ز تمنا فکنده ایم.
صائب.

بپرس