زخف. [ زَ ] ( ع مص ) فخر کردن و تکبر نمودن. و همچنین است ، زخیف و ازخاف. مزخف ، مرد متکبر. ( منتهی الارب ). نازیدن و گردنکشی کردن. مصدر دیگر آن زخیف و وصف از آن زاخف ومِزْخَف می آید. ( از القطر المحیط ) ( از متن اللغة ).