زخزب. [ زُ زُب ب ] ( ع ص ) درشت توانا و پر گوشت. گویند: صار والد الناقة زخزبا؛ یعنی درشت و فربه شد بچه ناقه. ( از منتهی الارب ). درشت نیرومند و پر گوشت. ( از محیطالمحیط ). ستبر توانای گوشت سخت است. ( ترجمه قاموس ) ( ازاقرب الموارد ). این لغت را با حاء مهمله نیز آورده اند اما آن تصحیف است از خاء معجمه. ( از متن اللغة ).