زحیر درکشیدن. [ زَ دَ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) لب از ناله فرو بستن. ناله و زاری نکردن. خاموش شدن. ترک فریاد و فغان کردن : چند سیلی بر رخش زد گفت گیردر کشید از بیم سیلی آن زحیر.مولوی.رجوع به زحیر شود.