زحول
لغت نامه دهخدا
زحول. [ زَ ] ( ع ص ) شتری است که وقتی آمد بحوض ، پس رائد برویش زند پس کفل بگرداند، و زایل نمیشود بیکسوی تا این که آید بحوض. ( از ترجمه قاموس ) ( از متن اللغة ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). || دور: عقبة زحول ؛ پشته دور و بلند. ( منتهی الارب ). عقبة زحول ؛ پشته دور. ( از محیطالمحیط ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ). عقبة زحول ؛ نوبت آبیست دور. ( از ترجمه قاموس ). پشته دور. زجول با جیم نیز خوانده شده است. ( از تاج العروس ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید