زحمت کردن.[ زَ م َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ( ... بر کسی ) مزاحمت کردن او را. کشمکش کردن و گلاویز شدن با او : ای مالک سعیر بر این راندگان خلدزحمت مکن که زحمت من بس عذابشان.خاقانی.