زحفتین

لغت نامه دهخدا

زحفتین. [ زَ ف َ ت َ ] ( ع اِ ) درخت آلاء و گیاه شیح . نارالزحفتین ؛ آتش شیح که گیاهی است و آتش آلاء که درختیست بدان جهت که آتش بدین دو چیز زود در گیرد. ( منتهی الارب ). و ممکن است که نار الزحفتین آتش یک درخت باشد. در محکم آمده نارالزحفتین آتش عرفج را گویند از آنرو که آتش در آن زود در گیرد و چون شعله در آن افتد، از اطراف آن پراکنده شوند و پس از لحظه ای که خاموش گردد بسوی آن باز میگردند، دور گشتن مردم را از آن و باز گشتن ایشان را بسوی آن ، زحف گویند و آتش عرفج را که موجب این دو زحفةمیشود نارالزحفتین گویند. ابن بری گوید، عرفج را بهمین دلیل که آتش زود در آن گیرد، ابوسریع و آتش آن را نارالزحفتین خوانند. ابوالعمیثل گوید :
و سوداء المعاصم لم یغادر
لها کفلاً صلاء الزحفتین.
( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ). نار الزحفتین ؛ آتش عرفج است و یا آتش شیح و آلاء. ( از متن اللغة ).

پیشنهاد کاربران

بپرس