زجیج

لغت نامه دهخدا

زجیج. [زُ ج َ ] ( ع اِ مصغر ) مصغر زج. ( از معجم البلدان ).

زجیج. [ زُ ج َ ] ( اِخ ) منزلی است حاجیان را در راه بصره و مکه نزدیک سواج. و این کلمه علم منقول است از زجیج مصغر زج. در شعر زیر از عدی بن رقاع نام این منزل را با حاء ( مهمله ) خواندم :
اطربت ام رفعت لعینک غدوة
بین المکیمن و الزجیح حمول.
( از معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس