زجم
لغت نامه دهخدا
زجم. [ زُج ْ ج َ ] ( ع اِ ) مرغی است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از محیط المحیط ). پرنده ای است. ( شرح قاموس ). زجم مقلوب زمج است. ( از تاج العروس ). رجوع به زمج شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید