زجر گرفتن

لغت نامه دهخدا

زجر گرفتن. [ زَ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) فال گرفتن. پیشگویی کردن. فال گفتن. عیافة. زجر : جماعتی از آن چینیان به علم ، در شانه گوسفند نگریدند و فال زجر بگرفتند. ( مجمل التواریخ و القصص چ بهار ص 103 ). و بسیاری از این کندا و فال گویان و و زجر و کسانی که در شانه گوسفند نگرند پیش چین گرد آمدند... ده تا از آن فال گویان و دانایان چین پیش ترک فرستاد. ( مجمل التواریخ و القصص چ بهار ص 103 ). و رجوع به زجر، زجر کردن ، فال ، تفال ، فالگیری ، طیره ، تطیر، عیافه و کهانة شود.

فرهنگ فارسی

فال گرفتن

پیشنهاد کاربران

بپرس