زجر
/zajr/
مترادف زجر: آزار، اذیت، تعب، رنج، سختی، شکنجه، عذاب
برابر پارسی: درد، آزار، رنج، شکنجه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) باز داشتن منع کردن . ۲ - طرد کردن راندن . ۳ - ( مصدر ) بانگ زدن . ۴ - ( اسم ) منع نهی . ۵ - ( اسم ) آزار اذیت شکنجه . توضیح : زجر در عربی به معنی منع و راندن و باز داشتن ( است ) و این که زجر را در فارسی به معنی اذیت و آزار و انزجار را بمعنی کراهت و تنفر استعمال میکنند بر سبیل تجوز و تسامح است . ( همائی . قواعد زبان فارسی سالنامه آریان ۱۳۲۵ ص ۱۸٠ )
بن قیس یکی از سه تن بود که به فرمان ابن زیاد حضرت سجاد و حرم حسینی را به مراهی سر های شهدا به دمشق حمل کردن
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم مصدر ) [قدیمی] تنبیه، مجازات.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی زَّاجِرَاتِ: بازدارندگان (اسم فاعل از "زجر"یعنی کسی را با تهدید به مذمت و یا کتک ، از کاری و یا راهی منصرف کنی . )
معنی زَجْراً: باز داشتنی همراه با اجبار("زجر"یعنی کسی را با تهدید به مذمت و یا کتک ، از کاری و یا راهی منصرف کنی . )
معنی لَا تَنْهَرْ: مرنجان(ازکلمه نهر به معنای زجر و رنجاندن با غلظت و خشونت است که یا با داد زدن به روی کسی انجام میگیرد و یا با درشت حرف زدن )
معنی لَا تَنْهَرْهُمَ: آنان را مرنجان(ازکلمه نهر به معنای زجر و رنجاندن با غلظت و خشونت است که یا با داد زدن به روی کسی انجام میگیرد و یا با درشت حرف زدن )
معنی لَا تَنْهَرْهُمَا: آن دو را مرنجان (ازکلمه نهر به معنای زجر و رنجاندن با غلظت و خشونت است که یا با داد زدن به روی کسی انجام میگیرد و یا با درشت حرف زدن )
معنی زَجْرَةٌ: نهیب - فریاد ("زجر"یعنی کسی را با تهدید به مذمت و یا کتک ، از کاری و یا راهی منصرف کنی اینکه نفخه دوم را زجره خوانده ، از این جهت بوده که انسان با این نهیب از نشاه مرگ به نشاه حیات ، و از باطن زمین به روی زمین منتقل میشود )
معنی ﭐخْسَؤُواْ: ای سگان گم شوید-ای سگان دور شوید(خسات الکلب فخسئا معنایش این است که سگ را از روی اهانت چخ کردم ، رفت و در گوشهای نشست ، و عرب وقتی میخواهد به سگ بگوید : چخ ، میگوید : اخسا و بنا به گفته راغب ، در کلام ،استعاره کنایهای به کار رفته ، و مراد ازاین ک...
تکرار در قرآن: ۶(بار)
«زجر»، گاه، به معنای طرد است، و گاه، به معنای فریادی است که برای راندن گفته می شود، و در اینجا منظور معنای دوم، و اشاره به «نفخه دوم» و «صیحه ثانی اسرافیل» می باشد. انتخاب تعبیر «زَجْرَةٌ واحِدَةٌ» در سوره «نازعات» با توجّه به محتوای این دو کلمه، اشاره به سرعت و ناگهانی بودن رستاخیز و سهولت و آسانی آن در برابر قدرت خدا است، که با یک فریاد آمرانه از سوی فرشته رستاخیز، یا صور اسرافیل، همه مردگان لباس حیات در تن می کنند و در عرصه محشر برای حساب حاضر می شوند.
راندن با صدا، سپس گاهی در صدا و گاهی در مطلق راندن به کار میرود عبارت راغب چنین است «الزجر طرد بصوت. ثم سیتعمل فی الطرد تارة و فی الصوت اخری» صحاح و قاموس و اقرب منع و نهی گفتهاند. این معانی قریب به هم اند. . یعنی قیامت فقط یک صیحه و یا یک حرکت است آنگاه همه زنده شده نگاه میکنند آیه در جواب کسانی است که وقوع قیامت با صیحه و فریاد است و لذا زجره به معنی صیحه است یعنی با یک صیحه قیامت بر پا میشود. طبرسی که زجر را بر گرداندن گفته میگوید: گوئی مردم از حال خود برگردانده شدهاند به محشر. . یعنی بنده ما نوح را تکذیب کرده و گفتند دیوانه است و منع و طرد شد گوئی فریاد کشیده گفتهاند: ساکت باش! . ازدجار به معنی زجر است یعنی از اخبار گذشتگان به آنها آمد چیزیکه در آن موعظه و منع از ارتکاب گناهان است مزدجر در ایه مصدر میمی است . چنانکه المیزان گفته. * راجع به این آیات رجوع شود به «تلی» که مشروحاً گفته شده است.
معنی زَجْراً: باز داشتنی همراه با اجبار("زجر"یعنی کسی را با تهدید به مذمت و یا کتک ، از کاری و یا راهی منصرف کنی . )
معنی لَا تَنْهَرْ: مرنجان(ازکلمه نهر به معنای زجر و رنجاندن با غلظت و خشونت است که یا با داد زدن به روی کسی انجام میگیرد و یا با درشت حرف زدن )
معنی لَا تَنْهَرْهُمَ: آنان را مرنجان(ازکلمه نهر به معنای زجر و رنجاندن با غلظت و خشونت است که یا با داد زدن به روی کسی انجام میگیرد و یا با درشت حرف زدن )
معنی لَا تَنْهَرْهُمَا: آن دو را مرنجان (ازکلمه نهر به معنای زجر و رنجاندن با غلظت و خشونت است که یا با داد زدن به روی کسی انجام میگیرد و یا با درشت حرف زدن )
معنی زَجْرَةٌ: نهیب - فریاد ("زجر"یعنی کسی را با تهدید به مذمت و یا کتک ، از کاری و یا راهی منصرف کنی اینکه نفخه دوم را زجره خوانده ، از این جهت بوده که انسان با این نهیب از نشاه مرگ به نشاه حیات ، و از باطن زمین به روی زمین منتقل میشود )
معنی ﭐخْسَؤُواْ: ای سگان گم شوید-ای سگان دور شوید(خسات الکلب فخسئا معنایش این است که سگ را از روی اهانت چخ کردم ، رفت و در گوشهای نشست ، و عرب وقتی میخواهد به سگ بگوید : چخ ، میگوید : اخسا و بنا به گفته راغب ، در کلام ،استعاره کنایهای به کار رفته ، و مراد ازاین ک...
تکرار در قرآن: ۶(بار)
«زجر»، گاه، به معنای طرد است، و گاه، به معنای فریادی است که برای راندن گفته می شود، و در اینجا منظور معنای دوم، و اشاره به «نفخه دوم» و «صیحه ثانی اسرافیل» می باشد. انتخاب تعبیر «زَجْرَةٌ واحِدَةٌ» در سوره «نازعات» با توجّه به محتوای این دو کلمه، اشاره به سرعت و ناگهانی بودن رستاخیز و سهولت و آسانی آن در برابر قدرت خدا است، که با یک فریاد آمرانه از سوی فرشته رستاخیز، یا صور اسرافیل، همه مردگان لباس حیات در تن می کنند و در عرصه محشر برای حساب حاضر می شوند.
راندن با صدا، سپس گاهی در صدا و گاهی در مطلق راندن به کار میرود عبارت راغب چنین است «الزجر طرد بصوت. ثم سیتعمل فی الطرد تارة و فی الصوت اخری» صحاح و قاموس و اقرب منع و نهی گفتهاند. این معانی قریب به هم اند. . یعنی قیامت فقط یک صیحه و یا یک حرکت است آنگاه همه زنده شده نگاه میکنند آیه در جواب کسانی است که وقوع قیامت با صیحه و فریاد است و لذا زجره به معنی صیحه است یعنی با یک صیحه قیامت بر پا میشود. طبرسی که زجر را بر گرداندن گفته میگوید: گوئی مردم از حال خود برگردانده شدهاند به محشر. . یعنی بنده ما نوح را تکذیب کرده و گفتند دیوانه است و منع و طرد شد گوئی فریاد کشیده گفتهاند: ساکت باش! . ازدجار به معنی زجر است یعنی از اخبار گذشتگان به آنها آمد چیزیکه در آن موعظه و منع از ارتکاب گناهان است مزدجر در ایه مصدر میمی است . چنانکه المیزان گفته. * راجع به این آیات رجوع شود به «تلی» که مشروحاً گفته شده است.
wikialkb: ریشه_زجر
مترادف ها
شکنجه، عذاب، زجر
شکنجه، اذیت، ازار، زجر
شکنجه، عذاب، غرامت، ازار، زحمت، زجر
لاغری، زجر
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بازداشتن و منع کردن و در اصطلاح علم اصول آن است که فرد عالی ( شخصی با مقام بالاتر ) فرد دانی ( فردی در رتبه پایین ) را از انجام کاری باز دارد.
زجر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
پزد pazd ( اوستایی )
آزار، شکنجه ( دری )
پزد pazd ( اوستایی )
آزار، شکنجه ( دری )
این واژه به ماناک درد و رنج پارسی است چرا برای آن برابر پارسی گذاشته اید؟
ریشه کلمه ( إنزجار )
که به معنی بازداشته شدن و منع شدن است
همچنین کلمه ( إرتداع ) هم دقیقا به همین معنیه
زاجر به معنای مانع هست
دوستان به نظر من عربی زبان ریشه هاست اگر ریشه کلمات رو پیدا کردیم قطعا کلمات زیادی رو میفهمیم چون هر کلمه در قالب ها و اوزان مختلف به کار میره و فهمیدنش راحت تر میشه . . .
... [مشاهده متن کامل]
که به معنی بازداشته شدن و منع شدن است
همچنین کلمه ( إرتداع ) هم دقیقا به همین معنیه
زاجر به معنای مانع هست
دوستان به نظر من عربی زبان ریشه هاست اگر ریشه کلمات رو پیدا کردیم قطعا کلمات زیادی رو میفهمیم چون هر کلمه در قالب ها و اوزان مختلف به کار میره و فهمیدنش راحت تر میشه . . .
... [مشاهده متن کامل]
لحظه به لحظه درد کشیدن
در عربی به معنای بازداشتن از کاری و در فارسی به معنای شکنجه و رنج
هدس