زت

لغت نامه دهخدا

زت. [ زَ ] ( ص ) برهنه و عریان. ( ناظم الاطباء ).

زت. [ زَت ت ] ( ع مص ) آراستن ، و فعل آن از باب نصر آید. ( شرح قاموس ) ( ناظم الاطباء ) ( ازمنتهی الارب ). آراستن. ( آنندراج ). تزیین. ( از قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( از قاموس ) ( از المعجم الوسیط ). زت و تزئیت ، آراستن است ، و فعل ثلاثی مجرد از آن بکار نرفته است. ( از تاج العروس ).

فرهنگ فارسی

آراستن تزئین

دانشنامه عمومی

زت ( به آلمانی: Seeth ) یک شهر در آلمان است که در نوردفرایسلند واقع شده است. [ ۱] زت ۷۱۰ نفر جمعیت دارد.
عکس زتعکس زتعکس زتعکس زت

زت (آلمان). زت ( به آلمانی: Seth ) یک شهر در آلمان است که در زگه برگ واقع شده است. [ ۱] زت ۱٬۹۷۵ نفر جمعیت دارد.
عکس زت (آلمان)عکس زت (آلمان)عکس زت (آلمان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

در کوردی به هر سطح بر امده ای ( غلمبه ) زت می گویند.
کلمه سطح هم از این کلمه گرفته شده است

بپرس