زبیط. [ زَ ] ( ع مص ) بانگ کردن بط. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). زبط و زبیط، فریاد مرغابی. ( از محیط المحیط ) ( از البستان ) ( از متن اللغة ). مصدر زبط. ( ناظم الاطباء ). فراء مصدر زَبَطَ را تنها زبیط آورده و جوهری این ماده را فروگذاشته و دیگران مصدر این باب رازبط نبشته اند. رجوع به زبط شود. ( از تاج العروس ).