زبویی

لغت نامه دهخدا

زبویی. [ زَ ] ( ص نسبی ) نسبت است به زبویه که قریه ای است در دوفرسخی مرو. ( از معجم البلدان ) ( از انساب سمعانی ). رجوع به زبویه و ماده ذیل شود.

زبویی. [ زَ ] ( اِخ ) احمدبن سرور، مکنی به ابوحامد. وی کتب و اصول بسیار نگاشته و داستانهای فراوان دارد. از ابراهیم بن حسین و اسحاق بن ابراهیم سرخسی نقل حدیث کند و ابواسحاق مذکر معروف به العبد الذلیل از او روایت دارد. ابوالعباس احمدبن سعید معدانی او را یاد کند و گوید: باکی بر او نیست. ( از انساب سمعانی ). یاقوت آرد: از ابراهیم بن حسین و اسحاق بن ابراهیم سرخسی نقل حدیث کرده است. همین ابواسحاق که معروف به العبد الذلیل است از او روایت دارد و عیبی بر او نبوده است. ( از معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس