زبل الجراد. [ زِ لُل ْ ج َ ] ( ع اِ مرکب ) فضله ملخ. سرگین ملخ. بیرونی آرد: سرگین ملخ داغ سیاه و سپید را که براندام حادث شده و بهق و درد را سود دارد. ( ترجمه صیدنه ). سرگین ملخ ، بهق و کلف را زایل کند. ( اختیارات بدیعی ). رجوع به مفردات قانون بوعلی ذیل زبل شود.