زبل البط

لغت نامه دهخدا

زبل البط. [ زِ لُل ْ ب َطْط ] ( ع اِ مرکب ) سرگین بط. فضله مرغابی. ابن سیناآرد: به افراط حرارت دارد از اینرو آنرا بکار نبرند. ( از قانون چاپ 159 ج 1 ص 170 ). بیرونی آرد: سرگین بط و باز، آماسها را بنشاند. ( ترجمه صیدنه ذیل خرو ).

فرهنگ فارسی

سرگین بط فضله مرغابی

پیشنهاد کاربران

بپرس