زبرین چرخ فلک زیر کمین همت تست
نه عجب گر تو بقدر از همه عالم زبری.
فرخی.
جان و تن تو دو گوهر آمدیکی زبرین یکی فرودین.
ناصرخسرو.
ملک در خشم رفت و مر او را بسیاهی بخشید لب زبرینش از پره بینی درگذشته و زیرینش بگریبان فروهشته. ( گلستان سعدی ). || منسوب به فتحه. ( ناظم الاطباء ).