زبرنگر

لغت نامه دهخدا

زبرنگر. [ زَ ب َ ن ِ گ َ ] ( نف مرکب ) عالی النظر. ( مقدمه التفهیم بقلم همایی ص قس ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه نگاه او بالا باشد مقابل فرونگر : [[ ... دلالت کند بر میانه بالا سطبر لب زبر نگر ]] ( التفهیم ۲ . ) ۳۲۸ - عالی نظر عالی منظر مقابل زیر نگر ( التفهیم مقدمه قس ) .
الی النظر

فرهنگ عمید

۱. آن که به سمت بالا نگاه کند.
۲. [مجاز] عالی نظر، بلندنظر، بلندهمت.

پیشنهاد کاربران

بپرس