زبردست شدن. [ زَ ب َ دَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) قوی شدن. توانا شدن و بدست آوردن قوت و قدرت : زبر دست شد مردم زیردست بکین مرد دینی بزین برنشست.فردوسی.