زبرانی

لغت نامه دهخدا

زبرانی. [ زَ ] ( ص نسبی ) نسبت است به زبران ( قریه ای به جند ). رجوع به زبران شود.

زبرانی. [ زَ ب َ ] ( اِخ ) زیدبن عبداﷲ فقیه منسوب است به زبران ( قریه ای در جند یمن ). ( منتهی الارب ) ( تاج العروس ). و رجوع بزبران شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس