زبخ

لغت نامه دهخدا

زبخ. [ زَ ب َ ] ( اِخ ) رابینو آنرا جزء دهات حوزه قدیم گرگان یاد کند و گوید: روک ، رویین زبخ... نزدیک شهراند. ( ترجمه سفرنامه مازندران رابینوص 268 ). رجوع به متن انگلیسی آن سفرنامه ص 162 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس