زبان یکی داشتن با کسی

پیشنهاد کاربران

زبان یکی داشتن با کسی ؛موافقت کردن در سخن با او. زبان یکی کردن. ( ارمغان آصفی ج 1 ص 3 ) ( آنندراج ) . یکزبان شدن. هم سخن شدن. همدست شدن. هم آواز شدن :
چنان ز خویش به تنگم که هر سر مویم
ز بهر قتلم با تیغ او زبان دارد.
طالب کلیم ( از آنندراج ) .

بپرس