زبان گشادن برکسی

پیشنهاد کاربران

زبان گشادن برکسی؛ کنایه از زبان دراز کردن و سخن بدرازی گفتن. زبان کشیدن. ( آنندراج ) :
چو دیندار کین دارد از پادشا
نگر تا نخوانی ورا پارسا
هرآنکس که بر دادگر شهریار
گشاید زبان مرد دینش مدان.
فردوسی.
هزاریک ز ثنای تو گفت نتواند
بحسب حال بخواهد همی گشاد زبان.
مسعودسعد.

بپرس