زبان های هندواروپایی ( به انگلیسی: Indo - European languages ) یک خانوادهٔ زبانی متشکل از چند صد زبان و گویش هم ریشه است و بیشتر زبان های مردمان قارهٔ اروپا، آسیای میانه، ایران و شبه قاره هند از همین خانواده زبانی هستند. در گذشته ( بیشتر در سده نوزدهم ) این خانواده آریایی نیز نامیده می شد. [ ۲]
شمار گویشوران آن در سراسر جهان به حدود ۳٫۴ میلیارد نفر می رسد. نزدیک به ۴۴۹ زبان زنده در این خانواده بزرگ زبانی وجود دارد که بیش از دوسوم آنها ( ۳۱۳ تا ) زیرشاخهٔ زبان های هندوآریایی ( آریاییانِ هند ) هستند. [ ۳] این گونه، آنان سخنوران بزرگ ترین خانوادهٔ زبانی شناخته شده در جهان امروزند.
در سده شانزدهم میلادی، مردمان اروپایی که به شبه قاره هند پا گذاشتند، رفته رفته به همسانی میان زبان هایی که امروزه هندوآریایی، ایرانی و اروپایی نامیده می شوند، پی بردند.
در ۱۵۸۳ توماس استفنز، [ ۴] کشیش یسوعی انگلیسی، زبانشناس و دانشمند فرهنگ کُنکانی_ نخستین انگلیسی که از راه دماغه امید نیک راهی هند شد_ در نامه ای که از گوا به برادرش در پاریس نوشت، برای نخستین بار در میان اروپاییان، از همگونی های ساختاری میان زبان های هندی، یونانی و لاتین یاد کرد. [ ۵] [ ۶] [ ۷] [ ۸] [ ۹]
دو سال پس از این، در ۱۵۸۵، فیلیپو ساستی، جهانگرد، بازرگان و زبانشناس فلورانسی در نامه ای به دوست فلورانسی خویش، برناردو داوانزاتی از همانندی واژگانی میان سانسکریت و ایتالیایی در واژه های خدا، مار، هفت، هشت و نه، یاد نمود. [ ۱۰] [ ۱۱]
با آنکه این دو گزارش از نخستین برخوردهای اروپایی با هند در دوران نوین اروپا، نشانگر روشنی پیوند زبان های خانواده زبانی نامبرده اند، ولی هیچ یک مایه پژوهش های دیگری نشد.
سرانجام، مارکوس زوئریوس وان بوکس هورن، استاد دانشگاه لیدن، زبانی مشترک را که نیای زبان های هلندی، یونانی، لاتین، فارسی و آلمانی بود را شناسایی نمود و آن را سکایی[ ۱۲] خواند. سپس زبان های اسلاوی، سلتی و بالتی را به این خانواده افزود. او زبان هایی همچون عبری را از این خانواده جدا می دانست.
از دیگر کسانی که در دسته بندی این خانواده زبانی نقش داشتند، ویلیام جونز، زبان شناس و خاورشناس انگلیسی بود. وی با اشاره به شباهت های زبان های سانسکریت، یونانی، و لاتین به یکدیگر نتیجه گرفت که آن ها بایستی از یک زبان مشترک منشأ گرفته باشند که زبان های پشتو، پارسی و آلمانی هم از همان زبان ریشه منشعب شده اند. [ ۱۳] گرچه وی ناباورانه چینی ( از خانواده چینی - تبتی ) ، ژاپنی ( شاید هم ریشه با ترکی[ ۱۴] ) [ ۱۵] و مصری ( آفروآسیایی ) را هم از همین خانواده می دانست. در برابر زبان هندوستانی _که با شاخه پذیری در آینده زبان رسمی هندوستان ( هندی ) و پاکستان ( اردو ) شد_ را از سانسکریت و حتی از این خانواده نمی دانست ( ؟ ) زبانهای اسلاوی را تاتاری، [ ۱۶] زبان پهلوی را از زبانهای ایرانی، [ ۱۷] و زبان اوستایی را هم خانواده با سانسکریت وپراکریت خواند. [ ۱۸] [ ۱۹] شاید از جمله دلایل حذف نام ایران در نامگذاری این خانواده زبانی همین بوده باشد. خانوادهٔ زبان های هندواروپایی یکی از خانواده های زبانیِ جهان و گسترده ترین و پرگویش ورترین آن هاست. بیشتر مردم جهانِ امروز، به عنوان زبان مادری یا زبان دوم، می توانند به یکی از زبان های این خانواده سخن بگویند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفشمار گویشوران آن در سراسر جهان به حدود ۳٫۴ میلیارد نفر می رسد. نزدیک به ۴۴۹ زبان زنده در این خانواده بزرگ زبانی وجود دارد که بیش از دوسوم آنها ( ۳۱۳ تا ) زیرشاخهٔ زبان های هندوآریایی ( آریاییانِ هند ) هستند. [ ۳] این گونه، آنان سخنوران بزرگ ترین خانوادهٔ زبانی شناخته شده در جهان امروزند.
در سده شانزدهم میلادی، مردمان اروپایی که به شبه قاره هند پا گذاشتند، رفته رفته به همسانی میان زبان هایی که امروزه هندوآریایی، ایرانی و اروپایی نامیده می شوند، پی بردند.
در ۱۵۸۳ توماس استفنز، [ ۴] کشیش یسوعی انگلیسی، زبانشناس و دانشمند فرهنگ کُنکانی_ نخستین انگلیسی که از راه دماغه امید نیک راهی هند شد_ در نامه ای که از گوا به برادرش در پاریس نوشت، برای نخستین بار در میان اروپاییان، از همگونی های ساختاری میان زبان های هندی، یونانی و لاتین یاد کرد. [ ۵] [ ۶] [ ۷] [ ۸] [ ۹]
دو سال پس از این، در ۱۵۸۵، فیلیپو ساستی، جهانگرد، بازرگان و زبانشناس فلورانسی در نامه ای به دوست فلورانسی خویش، برناردو داوانزاتی از همانندی واژگانی میان سانسکریت و ایتالیایی در واژه های خدا، مار، هفت، هشت و نه، یاد نمود. [ ۱۰] [ ۱۱]
با آنکه این دو گزارش از نخستین برخوردهای اروپایی با هند در دوران نوین اروپا، نشانگر روشنی پیوند زبان های خانواده زبانی نامبرده اند، ولی هیچ یک مایه پژوهش های دیگری نشد.
سرانجام، مارکوس زوئریوس وان بوکس هورن، استاد دانشگاه لیدن، زبانی مشترک را که نیای زبان های هلندی، یونانی، لاتین، فارسی و آلمانی بود را شناسایی نمود و آن را سکایی[ ۱۲] خواند. سپس زبان های اسلاوی، سلتی و بالتی را به این خانواده افزود. او زبان هایی همچون عبری را از این خانواده جدا می دانست.
از دیگر کسانی که در دسته بندی این خانواده زبانی نقش داشتند، ویلیام جونز، زبان شناس و خاورشناس انگلیسی بود. وی با اشاره به شباهت های زبان های سانسکریت، یونانی، و لاتین به یکدیگر نتیجه گرفت که آن ها بایستی از یک زبان مشترک منشأ گرفته باشند که زبان های پشتو، پارسی و آلمانی هم از همان زبان ریشه منشعب شده اند. [ ۱۳] گرچه وی ناباورانه چینی ( از خانواده چینی - تبتی ) ، ژاپنی ( شاید هم ریشه با ترکی[ ۱۴] ) [ ۱۵] و مصری ( آفروآسیایی ) را هم از همین خانواده می دانست. در برابر زبان هندوستانی _که با شاخه پذیری در آینده زبان رسمی هندوستان ( هندی ) و پاکستان ( اردو ) شد_ را از سانسکریت و حتی از این خانواده نمی دانست ( ؟ ) زبانهای اسلاوی را تاتاری، [ ۱۶] زبان پهلوی را از زبانهای ایرانی، [ ۱۷] و زبان اوستایی را هم خانواده با سانسکریت وپراکریت خواند. [ ۱۸] [ ۱۹] شاید از جمله دلایل حذف نام ایران در نامگذاری این خانواده زبانی همین بوده باشد. خانوادهٔ زبان های هندواروپایی یکی از خانواده های زبانیِ جهان و گسترده ترین و پرگویش ورترین آن هاست. بیشتر مردم جهانِ امروز، به عنوان زبان مادری یا زبان دوم، می توانند به یکی از زبان های این خانواده سخن بگویند.
wiki: زبان های هندواروپایی