زبان لغزیدن. [ زَ ل َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایت از ناتوانی از بیان فصیح در نتیجه دچار ترس شدن و یا مرعوب مقام یا زیبایی و یا نظایر آن شدن : مگر گویا از آن آیینه رخسار شد صائب که میلغزد زبان در حالت گفتار طوطی را.
صائب.
فرهنگ فارسی
کنایه از ناتوانی از بیان فصیح در نتیجه دچار ترس شدن و یا مرعوب مقام