زبان ران. [ زَ ] ( نف مرکب ) صاحب قیل و قال و پرگوی. ( برهان قاطع ). آنکه سخن بی محابا گوید و بسیار گوید. ( آنندراج ). پرگوی و کسی که سخنش دراز و طولانی باشد. ( ناظم الاطباء ). || بلیغ و زبان آور. ( ناظم الاطباء ). || مجازاً، قصه خوان. ( برهان قاطع ).اطلاق آن بر قصه خوان مجاز است. ( ارمغان آصفی ) ( آنندراج ). قصه خوان و افسانه گوی و نقال. ( ناظم الاطباء ). || مرد فضول. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ).