زبان درازی. [ زَ دِ ] ( حامص مرکب ) کار زبان دراز است. ( فرهنگ نظام ). گستاخی. شکایت. ( ناظم الاطباء ). خروج از حد ادب در سخن. گستاخی در گفتار. گفتار بیرون از حد ادب. بذائت لسان. ذربت سلاطت. رجوع به زبان دراز و زبان درازی کردن شود. || پرحرفی و زیاد گویی. ( ناظم الاطباء ). کثرت کلام. اطاله لسان. - زبان درازی قلم ؛ از اوصاف قلم است. رجوع به زبان شود.
فرهنگ فارسی
عمل و کیفیت زبان دراز گستاخی شکایت پر حرفی و زیاده گویی