زبان درازی

/zabAnderAzi/

معنی انگلیسی:
lippiness, waggery, abusiveness, insolence, lip

لغت نامه دهخدا

زبان درازی. [ زَ دِ ] ( حامص مرکب ) کار زبان دراز است. ( فرهنگ نظام ). گستاخی. شکایت. ( ناظم الاطباء ). خروج از حد ادب در سخن. گستاخی در گفتار. گفتار بیرون از حد ادب. بذائت لسان. ذربت سلاطت. رجوع به زبان دراز و زبان درازی کردن شود. || پرحرفی و زیاد گویی. ( ناظم الاطباء ). کثرت کلام. اطاله لسان.
- زبان درازی قلم ؛ از اوصاف قلم است. رجوع به زبان شود.

فرهنگ فارسی

عمل و کیفیت زبان دراز
گستاخی شکایت پر حرفی و زیاده گویی

فرهنگ عمید

زبان دراز بودن، گستاخی در گفتار.

پیشنهاد کاربران

همسایمون ما رو میبینه زبون درازی میکنه یعنی چی
Tongue Thrust/ Tongue Protrusion
( slang )
backchat
زبان درازی، یکی به دو
Sticking out one's tounge

بپرس