زبان جنبیدن

پیشنهاد کاربران

زبان جنبیدن باکسی ؛ دشنام گفتن او را:
ز نظاره هر کس که دشنام داد
زبانش بجنبید با نوشزاد
مباش اندرین بزم همداستان
که بدخواه خود زد چنین داستان.
فردوسی.

بپرس