زبان تر کردن

لغت نامه دهخدا

زبان تر کردن. [ زَ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از لقمه در دهن گذاشتن باشد. ( آنندراج ) ( برهان قاطع ). لقمه در دهان گذاشتن. ( ناظم الاطباء ). || کنایه از سخن گفتن باشد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). سخن کردن. سخن گفتن. ( ناظم الاطباء ). سخن کردن. ( فرهنگ رشیدی ) ( غیاث اللغات ) :
با من بسلام خشک ای دوست زبان تر کن
تا از مژه هر ساعت لعل ترت افشانم.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

کنایه از لقمه در دهن گذاشتن باشد

پیشنهاد کاربران

بپرس