سوی خانه آمد به آهستگی
نگه داشت مهر زبان بستگی.
نظامی.
بزاری بنالید زان خستگی شفیعی نه بیش از زبان بستگی.
نظامی.
رجوع به زبان بسته شود. || زبان گرفتگی. زبان آور نبودن. فصاحت نداشتن. گیرداشتن زبان : وگر زانکه دارد زبان بستگی
نویسد مثالی به آهستگی.
نظامی.
اینت فصاحت که زبان بستگی است اینت شتابی که در آهستگی است.
نظامی.
رجوع به زبان بسته و زبان گرفتن و زبان گیرکردن و زبان گیر شود.