فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
زبان اشاره[ ۲] یا زبان نشانه ( به انگلیسی: sign language ) ، نظام قراردادیِ خاص منظم و پیشرفته زبانی است که برای انتقال معنا، به جای الگوهای صوتی یا نوشتاری در زبان، از الگوهای علائم دیداری ( ترکیب هم زمانِ شکل، جهت و حرکت دستان، بازوها یا بدن و حالات صورت برای بیان سلیس افکار گوینده ) در یک واژه اشاره استفاده می کند. [ ۳] این نوع زبان اشاره ممکن است متنوع باشد؛ اما امروزه یک زبان اشاره بین المللی در سطح جهان قرارداد شده است که البته در هر منطقه، عناصر بومیِ زبان نیز به آن افزوده می شود.
هر جا ارتباط ناشنوایان وجود دارد، زبان های اشاره به وجود می آیند. دستور زبانهای پیچیده زبان اشاره به طور چشمگیری با دستور زبان های گفتاری تفاوت دارند و در حوزه فرهنگیِ ناشنوایان قرار می گیرند. برخی از زبان های اشاره بعضی حرکات را از شناخت کلی کسب کرده اند، درحالی که بقیه زبان ها چنین پایه ای ندارند.
یکی از سوابق نوشتاری زبان اشاره در قرن پنجم قبل از میلاد مسیح، در کراتیلوس افلاطون یافت شد. جایی که سقراط گفت: "اگر ما صدا یا زبان نداشتیم، و قصد بیان چیزهایی را به دیگران داشتیم، آیا سعی نمی کردیم با حرکات دست هایمان، سر و بقیه اعضای بدن اشاراتی ایجاد کنیم، درست مثل افراد گنگ در حال حاضر به نظر می رسد گروه هایی از ناشنوایان در طول تاریخ از زبان های اشاره استفاده می کردند.
در دومین قرن یهودیه، مقاله ثبت شدهٔ گیتین در میشنا تصریح کرد که به منظور معاملات تجاری "یک کرولال می تواند گفتگو را به وسیلهٔ ایما و اشاره کنترل کند. بن بثیرا می گوید که فرد ناشنوا ممکن است این کار را بوسیلهٔ حرکات لب انجام دهد. این نحوه تدریس در جامعه یهودی مشهور بود، جایی که مطالعه میشنا از دوران کودکی اجباری بود.
در سال ۱۶۲۰، جان پابلو بونت ( تبدیل حروف و هنر برای تعلیم ناشنوایان به صحبت کردن ) را در مادرید منتشر کرد. این کار اولین مقاله مصوت ها به نظر می آید، تنظیم روش تعلیم شفاهی برای ناشنوایان به وسیلهٔ استفاده از اشارات به شکل الفبای دستی به منظور ارتقاء ارتباط ناشنوایان با استفاده از زبان اشارات بونت چارلز میشل دلپی الفبای دستی اش را در قرن هجدهم منتشر کرد. الفبایی که اساساً بدون تغییر در فرانسه و آمریکای شمالی تا حال حاضر به جا مانده است.
زبان اشاره اغلب در مدارس سراسری برای دانش آموزان ناشنوا رشد یافت. در سال ۱۷۵۵، ابی اولین مدرسه برای بچه های ناشنوا را در پاریس تأسیس کرد لورنت کلرک معروفترین فارغ التحصیل آنجا بود. کلرک با توماس هاپکین برای تأسیس مدرسه ای آمریکایی برای ناشنوایان در هارتفورت، در سال ۱۸۱۷ به ایالات متحده آمریکا رفتند. پسر گالودت ادوارد منیر مدرسه ای برای ناشنوایان در سال ۱۸۵۷ در واشینگتن تأسیس کرد که در سال ۱۸۶۴ کالج ملی ناشنوایان شد. در حال حاضر دانشگاه گالودت نامیده می شود، که هنوز تنها دانشگاه علوم انسانی برای افراد ناشنوا در دنیاست.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفهر جا ارتباط ناشنوایان وجود دارد، زبان های اشاره به وجود می آیند. دستور زبانهای پیچیده زبان اشاره به طور چشمگیری با دستور زبان های گفتاری تفاوت دارند و در حوزه فرهنگیِ ناشنوایان قرار می گیرند. برخی از زبان های اشاره بعضی حرکات را از شناخت کلی کسب کرده اند، درحالی که بقیه زبان ها چنین پایه ای ندارند.
یکی از سوابق نوشتاری زبان اشاره در قرن پنجم قبل از میلاد مسیح، در کراتیلوس افلاطون یافت شد. جایی که سقراط گفت: "اگر ما صدا یا زبان نداشتیم، و قصد بیان چیزهایی را به دیگران داشتیم، آیا سعی نمی کردیم با حرکات دست هایمان، سر و بقیه اعضای بدن اشاراتی ایجاد کنیم، درست مثل افراد گنگ در حال حاضر به نظر می رسد گروه هایی از ناشنوایان در طول تاریخ از زبان های اشاره استفاده می کردند.
در دومین قرن یهودیه، مقاله ثبت شدهٔ گیتین در میشنا تصریح کرد که به منظور معاملات تجاری "یک کرولال می تواند گفتگو را به وسیلهٔ ایما و اشاره کنترل کند. بن بثیرا می گوید که فرد ناشنوا ممکن است این کار را بوسیلهٔ حرکات لب انجام دهد. این نحوه تدریس در جامعه یهودی مشهور بود، جایی که مطالعه میشنا از دوران کودکی اجباری بود.
در سال ۱۶۲۰، جان پابلو بونت ( تبدیل حروف و هنر برای تعلیم ناشنوایان به صحبت کردن ) را در مادرید منتشر کرد. این کار اولین مقاله مصوت ها به نظر می آید، تنظیم روش تعلیم شفاهی برای ناشنوایان به وسیلهٔ استفاده از اشارات به شکل الفبای دستی به منظور ارتقاء ارتباط ناشنوایان با استفاده از زبان اشارات بونت چارلز میشل دلپی الفبای دستی اش را در قرن هجدهم منتشر کرد. الفبایی که اساساً بدون تغییر در فرانسه و آمریکای شمالی تا حال حاضر به جا مانده است.
زبان اشاره اغلب در مدارس سراسری برای دانش آموزان ناشنوا رشد یافت. در سال ۱۷۵۵، ابی اولین مدرسه برای بچه های ناشنوا را در پاریس تأسیس کرد لورنت کلرک معروفترین فارغ التحصیل آنجا بود. کلرک با توماس هاپکین برای تأسیس مدرسه ای آمریکایی برای ناشنوایان در هارتفورت، در سال ۱۸۱۷ به ایالات متحده آمریکا رفتند. پسر گالودت ادوارد منیر مدرسه ای برای ناشنوایان در سال ۱۸۵۷ در واشینگتن تأسیس کرد که در سال ۱۸۶۴ کالج ملی ناشنوایان شد. در حال حاضر دانشگاه گالودت نامیده می شود، که هنوز تنها دانشگاه علوم انسانی برای افراد ناشنوا در دنیاست.
wiki: زبان اشاره
دانشنامه آزاد فارسی
زبان اِشاره (sign language)
زبان اِشاره
زبان اِشاره
زبان اِشاره
زبان غیرگفتاری ناشنوایان مشتمل بر حرکات دست، صورت و قسمت فوقانی بدن. هریک از اشاره ها دقیقاً معادل با یک واژه است که معنای آن به کمک حرکات و حالت های چهره منتقل می شود. زبان های اشاره، همچون زبان های گفتاری، گونه های متعددی دارند.
زبان اِشاره
زبان اِشاره
زبان اِشاره
زبان غیرگفتاری ناشنوایان مشتمل بر حرکات دست، صورت و قسمت فوقانی بدن. هریک از اشاره ها دقیقاً معادل با یک واژه است که معنای آن به کمک حرکات و حالت های چهره منتقل می شود. زبان های اشاره، همچون زبان های گفتاری، گونه های متعددی دارند.
wikijoo: زبان_اشاره
پیشنهاد کاربران
پانتومیم
زبان اشاره ( به انگلیسی : Sign language ) نطام قراردادی خاص منظم و پیشرفته زبانی است که برای انتقال معنا، به جایاشکال صوتی یا نوشتاری در زبان، از اشکل هائی از علایم دیداری ( ترکیب همزمان شکل، جهت و حرکت دستان، بازوها یا بدن وحالات صورت برای بیان سلیس افکار گوینده ) در یک کلمه اشاره استفاده می کند. [۱]. این نوع زبان اشاره می توان بصورت متنوع باشد. اما امروزه یک زبان اشاره بین المللی در سطح جهان قراارداد شده است که البته در هر منطقه عناصر بومی زبان نیز به آن افزوده می شود.
... [مشاهده متن کامل]
هرجا ارتباط ناشنوایان وجود دارد، زبان های اشاره بوجود می آیند. گرامرهای پیچیده ی زبان اشاره به طور قابل ملاحظه ای با گرامرهای زبان های گفتاری تفاوت دارند و درحوزه ی فرهنگی ناشنوایان می باشند. برخی از زبان های اشاره بعضی حرکات رااز شناخت کلی کسب کرده اند، در حالیکه بقیه زبانها چنین پایه ای ندارند.
محتویات [نمایش]
تاریخ زبان اشاره [ویرایش]
جان پابلو بونت، ( تبدیل حروف و هنر برای تعلیم ناشنوایان به صحبت کردن ) ( مادرید سال۱۶۲۰ ) . یکی از سوابق نوشتاری زبان اشاره در قرن پنجم قبل از میلاد مسیح، در کراتیلوس افلاتون یافت شد. جایی که سقراط گفت:"اگر ما صدا یا زبان نداشتیم، و قصد بیان چیزهایی را به دیگران داشتیم، آیا سعی نمی کردیم با حرکات دستهایمان، سر و بقیه اعضای بدن اشاراتی ایجاد کنیم، درست مثل افراد گنگ در حال حاضر؟ [۳] به نظر می رسد گروه هایی از ناشنوایان در طول تاریخ از زبان های اشاره استفاده می کردند.
در دومین قرن یهودیه، مقاله ثبت شده ی گیتین[۴] در میشنا تصریح کرد که به منظور معاملات تجاری "یک کرولال می تواند گفتگو را بوسیله ی ایما و اشاره کنترل کند. بن بثیرا می گوید که فرد ناشنوا ممکن است این کار را بوسیله ی حرکات لب انجام دهد. این نحوه تدریس در جامعه ی یهودی مشهور بود، جایی که مطالعه ی میشنا از دوران کودکی اجباری بود.
در سال ۱۶۲۰، جان پابلو بونت ( تبدیل حروف و هنر برای تعلیم ناشنوایان به صحبت کردن ) را در مادرید منتشر کرد. این کار اولین مقاله ی مصوتها به نظر می آید، تنظیم روش تعلیم شفاهی برای ناشنوایان بوسیله استفاده از اشارات به شکل الفبای دستی به منظور ارتقاء ارتباط ناشنوایان. با استفاده از زبان اشارات بونت چارلز میشل دلپی الفبای دستی اش را در قرن هجدهم منتشر کرد. الفبایی که اساسا بدون تغییر در فرانسه و امریکای شمالی تا حال حاضر به جا مانده است.
زبان اشاره اغلب در مدارس سراسری برای دانش آموزان ناشنوا رشد یافت. در سال ۱۷۵۵، ابی اولین مدرسه برای بچه های ناشنوا را در پاریس تاسیس کرد لورنت کلرک معروفترین فارغ التحصیل آنجا بود. کلرک با توماس هاپکین برای تاسیس مدرسه ای امریکایی برای ناشنوایان در هارتفورت، در سال ۱۸۱۷ به ایالات متحده امریکا رفتند. {۵} پسر گالودت ادوارد منیر مدرسه ای برای ناشنوایان در سال ۱۸۵۷ در واشنگتن تاسیس کرد که در سال ۱۸۶۴ کالج ملی ناشنوایان شد. در حال حاضر دانشگاه گالودت نامیده می شود، که هنوز تنها دانشگاه علوم انسانی برای افراد ناشنوا در دنیاست.
به طور کلی، هر زبان گفتاری یک نوع زبان اشاره دارد به همان اندازه که هر جمعیت زبان شناختی شامل افرادی ناشنوا خواهد بود که زبان اشاره تولید خواهند کرد. در همین راستا، تاثیرات جغرافیایی و فرهنگی جمعیت ها را جدا خواهد کرد و منجر به نسلی با زبان های گفتاری متفاوت و ناهمگون می شود، همین تاثیرات بر روی زبان های اشاره اجرا شده وبنابراین آنها به نگه داری همانندیشان طی زمانی سخت، و همان مکان های تحت تاثیر قرار گرفته شده مثل زبان های گفتار محلی، گرایش پیدا می کنند. این مساله اگرچه زبان های اشاره هیچ ارتباطی با زبان های گفتاری سرزمین هایی که در آن بوجود آمده اند ندارند اتفاق می افتد. استثناهای قابل توجهی دراین روال وجود دارند، اگرچه، همانطور که بعضی مناطق جغرافیایی از یک زبان گفتاری به طور مشترک استفاده می کنند، زبان های اشاره ی متعدد، غیر وابسته دارند. تفاوت ها در زبان اشاره ملی معمولا به موقعیت جغرافیایی مدارس شبانه روزی ناشنوایان بستگی دارد.
اشاره بین المللی در گذشته به جستونو معروف بود. اساسا در مسابقات بین المللی ناشنوایان از جمله دف لمپیک و جلسات فدراسیون جهانی ناشنوایان استفاده می شود. مطالعات اخیر اظهار داشت که درحالیکه اشاره بین المللی نوعی از زبان آمیزه ای انگلیسی و چینی ست، نتیجه گرفتند که این زبان پیچیده تر از انگلیسی محاوره رایج است و در واقع بیشتر شبیه زبان اشاره است. {۶} زبان شناسی اشاره
در شرایط های زبان شناختی، زبان های اشاره مانند هر زبان شفاهی علی رغم درک اشتباه رایجی که آنها زبان های واقعی نیستند، غنی و پیچیده هستند. زبان شناسان حرفه ای زبان های اشاره ی زیادی را مطالعه کردند و دریافتند که آنها همه ی اجزای زبان شناختی را دارا هستند که مانند زبان های واقعی نیاز به طبقه بندی شدن دارند. {۷}
زبان های اشاره تقلیدی نیستند - به مفهوم دیگر، اشارات قراردادی هستند، اغلب اختیاریند و الزاما ارتباط عینی با کلمه مرجعشان ندارند، بیشتر زبان های گفتاری نام آوا نیستند. در حالیکه تصویرگری در زبان های اشاره سازمان یافته تر و گسترده تر از زبان های گفتاریست، تفاوت قطعی نیست. {۸} و نه تصویر عینی از یک زبان بیانی هستند. گرامرهای پیچیده ی زبان خود را دارا هستند، و قابل استفاده برای بحث کردن در مورد هر موضوعی هستند، از ساده و غیر انتزاعی گرفته تا پیچیده و انتزاعی زبان های اشاره مثل زبان های گفتاری از قسمت های ابتدایی و بی معنی به قسمت های با معنی سازماندهی می شوند.
عناصر یک اشاره عبارتند از: تکان دست ها ( یا شکل دست ها ) ، جهت شناسی ( یا جهت کف دست ) ، موقعیت ( یا محل تلفظ ) حرکت وعلامت های غیردستی ( یا حالت صورت ) که در اکرونیم HOLME خلاصه شده اند. خصوصیات زبانشناسی معمول در زبان های اشاره ناشنوایان دسته بندی گسترده ای دارند، درجه بالایی از صرف و تفسیر موضوعی نحو. بسیاری از وی . . .
... [مشاهده متن کامل]
هرجا ارتباط ناشنوایان وجود دارد، زبان های اشاره بوجود می آیند. گرامرهای پیچیده ی زبان اشاره به طور قابل ملاحظه ای با گرامرهای زبان های گفتاری تفاوت دارند و درحوزه ی فرهنگی ناشنوایان می باشند. برخی از زبان های اشاره بعضی حرکات رااز شناخت کلی کسب کرده اند، در حالیکه بقیه زبانها چنین پایه ای ندارند.
محتویات [نمایش]
تاریخ زبان اشاره [ویرایش]
جان پابلو بونت، ( تبدیل حروف و هنر برای تعلیم ناشنوایان به صحبت کردن ) ( مادرید سال۱۶۲۰ ) . یکی از سوابق نوشتاری زبان اشاره در قرن پنجم قبل از میلاد مسیح، در کراتیلوس افلاتون یافت شد. جایی که سقراط گفت:"اگر ما صدا یا زبان نداشتیم، و قصد بیان چیزهایی را به دیگران داشتیم، آیا سعی نمی کردیم با حرکات دستهایمان، سر و بقیه اعضای بدن اشاراتی ایجاد کنیم، درست مثل افراد گنگ در حال حاضر؟ [۳] به نظر می رسد گروه هایی از ناشنوایان در طول تاریخ از زبان های اشاره استفاده می کردند.
در دومین قرن یهودیه، مقاله ثبت شده ی گیتین[۴] در میشنا تصریح کرد که به منظور معاملات تجاری "یک کرولال می تواند گفتگو را بوسیله ی ایما و اشاره کنترل کند. بن بثیرا می گوید که فرد ناشنوا ممکن است این کار را بوسیله ی حرکات لب انجام دهد. این نحوه تدریس در جامعه ی یهودی مشهور بود، جایی که مطالعه ی میشنا از دوران کودکی اجباری بود.
در سال ۱۶۲۰، جان پابلو بونت ( تبدیل حروف و هنر برای تعلیم ناشنوایان به صحبت کردن ) را در مادرید منتشر کرد. این کار اولین مقاله ی مصوتها به نظر می آید، تنظیم روش تعلیم شفاهی برای ناشنوایان بوسیله استفاده از اشارات به شکل الفبای دستی به منظور ارتقاء ارتباط ناشنوایان. با استفاده از زبان اشارات بونت چارلز میشل دلپی الفبای دستی اش را در قرن هجدهم منتشر کرد. الفبایی که اساسا بدون تغییر در فرانسه و امریکای شمالی تا حال حاضر به جا مانده است.
زبان اشاره اغلب در مدارس سراسری برای دانش آموزان ناشنوا رشد یافت. در سال ۱۷۵۵، ابی اولین مدرسه برای بچه های ناشنوا را در پاریس تاسیس کرد لورنت کلرک معروفترین فارغ التحصیل آنجا بود. کلرک با توماس هاپکین برای تاسیس مدرسه ای امریکایی برای ناشنوایان در هارتفورت، در سال ۱۸۱۷ به ایالات متحده امریکا رفتند. {۵} پسر گالودت ادوارد منیر مدرسه ای برای ناشنوایان در سال ۱۸۵۷ در واشنگتن تاسیس کرد که در سال ۱۸۶۴ کالج ملی ناشنوایان شد. در حال حاضر دانشگاه گالودت نامیده می شود، که هنوز تنها دانشگاه علوم انسانی برای افراد ناشنوا در دنیاست.
به طور کلی، هر زبان گفتاری یک نوع زبان اشاره دارد به همان اندازه که هر جمعیت زبان شناختی شامل افرادی ناشنوا خواهد بود که زبان اشاره تولید خواهند کرد. در همین راستا، تاثیرات جغرافیایی و فرهنگی جمعیت ها را جدا خواهد کرد و منجر به نسلی با زبان های گفتاری متفاوت و ناهمگون می شود، همین تاثیرات بر روی زبان های اشاره اجرا شده وبنابراین آنها به نگه داری همانندیشان طی زمانی سخت، و همان مکان های تحت تاثیر قرار گرفته شده مثل زبان های گفتار محلی، گرایش پیدا می کنند. این مساله اگرچه زبان های اشاره هیچ ارتباطی با زبان های گفتاری سرزمین هایی که در آن بوجود آمده اند ندارند اتفاق می افتد. استثناهای قابل توجهی دراین روال وجود دارند، اگرچه، همانطور که بعضی مناطق جغرافیایی از یک زبان گفتاری به طور مشترک استفاده می کنند، زبان های اشاره ی متعدد، غیر وابسته دارند. تفاوت ها در زبان اشاره ملی معمولا به موقعیت جغرافیایی مدارس شبانه روزی ناشنوایان بستگی دارد.
اشاره بین المللی در گذشته به جستونو معروف بود. اساسا در مسابقات بین المللی ناشنوایان از جمله دف لمپیک و جلسات فدراسیون جهانی ناشنوایان استفاده می شود. مطالعات اخیر اظهار داشت که درحالیکه اشاره بین المللی نوعی از زبان آمیزه ای انگلیسی و چینی ست، نتیجه گرفتند که این زبان پیچیده تر از انگلیسی محاوره رایج است و در واقع بیشتر شبیه زبان اشاره است. {۶} زبان شناسی اشاره
در شرایط های زبان شناختی، زبان های اشاره مانند هر زبان شفاهی علی رغم درک اشتباه رایجی که آنها زبان های واقعی نیستند، غنی و پیچیده هستند. زبان شناسان حرفه ای زبان های اشاره ی زیادی را مطالعه کردند و دریافتند که آنها همه ی اجزای زبان شناختی را دارا هستند که مانند زبان های واقعی نیاز به طبقه بندی شدن دارند. {۷}
زبان های اشاره تقلیدی نیستند - به مفهوم دیگر، اشارات قراردادی هستند، اغلب اختیاریند و الزاما ارتباط عینی با کلمه مرجعشان ندارند، بیشتر زبان های گفتاری نام آوا نیستند. در حالیکه تصویرگری در زبان های اشاره سازمان یافته تر و گسترده تر از زبان های گفتاریست، تفاوت قطعی نیست. {۸} و نه تصویر عینی از یک زبان بیانی هستند. گرامرهای پیچیده ی زبان خود را دارا هستند، و قابل استفاده برای بحث کردن در مورد هر موضوعی هستند، از ساده و غیر انتزاعی گرفته تا پیچیده و انتزاعی زبان های اشاره مثل زبان های گفتاری از قسمت های ابتدایی و بی معنی به قسمت های با معنی سازماندهی می شوند.
عناصر یک اشاره عبارتند از: تکان دست ها ( یا شکل دست ها ) ، جهت شناسی ( یا جهت کف دست ) ، موقعیت ( یا محل تلفظ ) حرکت وعلامت های غیردستی ( یا حالت صورت ) که در اکرونیم HOLME خلاصه شده اند. خصوصیات زبانشناسی معمول در زبان های اشاره ناشنوایان دسته بندی گسترده ای دارند، درجه بالایی از صرف و تفسیر موضوعی نحو. بسیاری از وی . . .