زاوری


معنی انگلیسی:
help, service

لغت نامه دهخدا

زاوری. [ وَ ] ( حامص ) خدمت. ( ناظم الاطباء ) :
چیست چندین آب و گل را پیروی کردن ز حرص
آب و گل خود مر ترا بسته میان زاوری.
سنائی.

فرهنگ فارسی

خدمتکاری بخدمت .
خدمت

مترادف ها

service (اسم)
لوازم، کمک، کار، یاری، سابقه، وظیفه، خدمت، بنگاه، تشریفات، عبادت، استخدام، اثاثه، سرویس، نوکری، زاوری، درخت سنجد، یک دست ظروف، نظام وظیفه

پیشنهاد کاربران

بپرس