زاهل
لغت نامه دهخدا
زاهل. [ هَِ ] ( اِخ ) ابن عمر سکسکی محدث ، ثقه و از اهالی شام است. ابن حبان از وی نام برده و سعیدبن ابی هلال از او روایت دارد. ( تاج العروس ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
زاهل بمعنی دور شونده
بواسطه تعشقات صوری و معنوی، از آن سرّ غافل و بواسطه تعلقات دینی و دنیوی از آن معنی زاهل.
( جامی )
بواسطه تعشقات صوری و معنوی، از آن سرّ غافل و بواسطه تعلقات دینی و دنیوی از آن معنی زاهل.
( جامی )