زاهقه

لغت نامه دهخدا

( زاهقة ) زاهقة. [ هَِ ق َ ] ( ع ص ) مؤنث زاهق. ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ). || راحلة زاهقة؛ راحله ای است که سبقت نماید و پیشی گیرد بر دیگران. ( ناظم الاطباء ). || چاه عمیق. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). رجوع به زهوق شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس