زانو در گل نشستن. [ دَ گ ِ ن ِ ش َ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایت از عاجز بودن از انجام کار یا اثبات مدعائی. کاری از پیش نبردن. پای در گل ماندن : جبهه عقل و جنون در گرو تسلیم اندزانوئی نیست که در گل ننشیند اینجا.ملا قاسم مشهدی ( از آنندراج ).