زانو بر زمین نهادن. [ ب َ زَ ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) کرنش کردن. ( ناظم الاطباء ). کنایه از نهایت مؤدب و متواضع بودن است. ( مجموعه مترادفات ص 190 ) :
نهادند زانو همه بر زمین
برآمد فغان از یسار و یمین.هاتفی ( از مجموعه مترادفات ).
و رجوع به زانو بر خاک مالیدن شود.