زاموسقه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) مادهای که قبل از رنگ کاری در پنجره میز صندلی و غیره ترتیب دهند تا به وسیله آنها ناهمواری های آنها را برطرف کنند و سپس آنها را رنگ نمایند .این ماده در نگه داری شیشه های عمارت و الصاق آنها به پنجره نیز به کار میرود .
مترادف ها
بتونه، زاموسقه، سرنج، ادم ساده و زود باور
بتونه، سطح پوشیده از بتونه، زاموسقه
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید