زالج

لغت نامه دهخدا

زالج. [ ل ِ ] ( ع ص ) تیری که بزمین میلغزد آنگاه میرود.یزلج علی وجه الارض ثم یمشی و فی المثل لا خیر فی سهم زلج. ( اقرب الموارد ). تیر لغزنده از کمان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || رستگار از شدائد. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || سخت نوشنده آب و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس