زاقفی
لغت نامه دهخدا
زاقفی. [ ق ِ فی ی ] ( اِخ ) ابی عبداﷲبن ابی الفتح محدث و منسوب به زاقفیه ( دهی در سواد ) است. ( منتهی الارب ).
زاقفی. [ ق ِ فی ی ] ( اِخ ) محمدبن محمود اعجمی مکنی به ابی عبداﷲ زاقفی. وی را ابن نقطه منتسب به زاقف نیل دانسته است. او مردی صالح بود و علم ادب را نزداستاد ما ابوالبقاء عبداﷲبن حسین البکری فراگرفت و برای طلب علم سفر بسیار میکرد. ( از معجم البلدان ).
زاقفی. [ ق ِفی ی ] ( اِخ ) محمودبن علی محدث است. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید