زاق و زیق

لغت نامه دهخدا

زاق و زیق. [ ق ُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) بمعنی طفلان کوچک ازدختر و پسر و کنیز و غلام. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). || بمعنی شور و غوغا و آشوب هم آمده است. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). و رجوع به زاغ و زیغ شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - فرزندان خردسال و کسان نزدیک و غلام و کنیز شخص . ۲ - شور و غوغا و آشوب .
بمعنی طفلان کوچک از دختر و پسر و کنیز و غلام بمعنی شور و غوغا و آشوب هم آمده است

پیشنهاد کاربران

بپرس