زاغه طاسبندی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
زاقه طاسبندی یعنی زاغه از توابع طاسبندی این ها جدا از هم هستن زاغه خودش یک روستا هستش طاسبندی یک ده بزرگتر از زاغه،
زبان مردم زاغه لری هستش لری ( لک ) و زبان مردم طاسبندی ترکی هستش لر های زاغه از تبعید شده های دوره رضا خان و یا قاجار هستن زبان مردم زاغه با زبان مردم کلاردشت یکی هستش اونها هم از تبعید شده ها هستند
... [مشاهده متن کامل]
زبان مردم زاغه لری هستش لری ( لک ) و زبان مردم طاسبندی ترکی هستش لر های زاغه از تبعید شده های دوره رضا خان و یا قاجار هستن زبان مردم زاغه با زبان مردم کلاردشت یکی هستش اونها هم از تبعید شده ها هستند
... [مشاهده متن کامل]
من لکم مرا با نام نامی لک بخوانید
زبان لکی هویت مت است
قوم بزرگ لک با لُر برادر است
قوم لک هضم هیچ قومی نمی شود
اینجا زاغه است
ایمه لکیم برا یکیم
زبان لکی هویت مت است
قوم بزرگ لک با لُر برادر است
قوم لک هضم هیچ قومی نمی شود
اینجا زاغه است
ایمه لکیم برا یکیم
زبان مردم زاغه لک است نه ترک. به دیدن این روستا هم بیایید
اولین بار معنی طاسبندی را از بزرگان روستا شنیدم . طاسبندی از اسم زنی خان روستا بوده ونخسین بند سنگی را در غرب رود خانه احداث کرده گرفته شده . یعنی طاووس بندی بوده که بمرور زمان به طاس بندی تبدیل شده است.
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
دیگر اینکه ازشخصی که توسرکانی بود ومطالعه کاملی از کل منطقه داشت البته در تهران شنیدم که کلمه طاسبندی از تاش بندی گرفته شده که کلمه ترکی بوده ومعنی بندسنگی را میدهدکه بر روی غرب روخانه احداثشده بوده. این بود اطلاعات اینجانب که امید است درست باشد . البته شنود بوده نه مستند