زاغ شب. [ غ ِ ش َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شب تیره : چو زاغ شب به جابلسا رسید از حد جابلقابرآمدصبح رخشنده چو از یاقوت عنقائی.ناصرخسرو.و رجوع به زاغ ، پر زاغ و زاغ رنگ شود.