زاغ سر. [ س َ ] ( ص مرکب ) زاغ سار. مثل زاغ در سیاهی. کنایه است از شخص سیاه چرده : بدست یکی زاغ سر کشته شدبه ما بر چنین روز برگشته شد.فردوسی.