زاغ سر

لغت نامه دهخدا

زاغ سر. [ س َ ] ( ص مرکب ) زاغ سار. مثل زاغ در سیاهی. کنایه است از شخص سیاه چرده :
بدست یکی زاغ سر کشته شد
به ما بر چنین روز برگشته شد.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه دارای سر سیاه مانند زاغ باشد . ۲ - ظالم سر سخت سیاه دل قسی القلب .

پیشنهاد کاربران

بپرس