از این زاغ ساران بی آب و رنگ
نه هوش و نه دانش نه نام ونه ننگ.
فردوسی.
|| کنایه از ظالم سرسخت. بی آبرو. دل سیاه. قسی القلب.و رجوع به زاغ سر شود.
زاغ سار. ( اِخ )در عجائب المخلوقات و جامع الحکایات آمده که از هند جهت خلیفه حیوانی بتحفه آوردند سرش بشکل آدمی و تن مانند زاغ بوده و کلمه ای چند تلفظ میکرد منها: انا الزاغ الاعجوبة، انا اللیث مع اللبوة. ( نزهة القلوب مقاله اول چ لیدن ص 69 ).