زاغ رو

لغت نامه دهخدا

زاغ رو. ( اِ مرکب ) مؤلف آنندراج این کلمه را بدون ضبط و تفسیر آورده است با شاهد ذیل :
خسروا لشکر خطش بدوید
دل نگه دار وقت زاغ رو است.
امیرخسرو ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

زبرجد، سیلیکات منیزیوم و آهن طبیعی است که در دستگاه راست لوزی متبلور شود. در بسیاری از نوشته های پارسی و عربی نوعی زمرد، زمرد سبز یا خود آن شمرده. رنگش سبز زیتونی است. Mg, EeSiO4 ) 2 )

بپرس