زاغ رنگ. [ رَ ] ( ص مرکب ) برنگ زاغ. کنایت از شب و هر چیز سیاه : برآمد زاغ رنگ و ماه پیکریکی میغ از فراز کوه قارن.منوچهری.چو روز سپید از شب زاغ رنگ برآمد چو کافور از اقصای زنگ.نظامی.همه زیور روم شد زاغ رنگ بروم اندر آمد شبیخون زنگ. نظامی.
به رنگ زاغ، هرچیز سیاه که به سیاهی پر زاغ باشد: چو روز سپید از شب زاغ رنگ / برآمد چو کافور از اقصای زنگ (نظامی۵: ۹۰۵ ).